سلام. این وبلاگ متعلق است به آنانی که دعا داشتند ادعا نداشتند ، نیایـش داشتند نمایش نداشتند ، حیا داشتند ریا نداشتند ، رسم داشتند اسم نداشتند. متعلق است به شهیدی که میگوید بگذارید گمنام باشم که به خدا قسم گمنام بودن بهتر است از اینکه فردا افرادی وصایایم را شعار قرار دهند و عمل را فراموش کنند. اکثر مطالب این وبلاگ برگرفته از کتاب وصیت در آخرین ایستگاه میباشد.
------------------------------------------
مـــادرم زمـانــی کـــه خبـــر شهـــادتــم را شنیــدی گــریــه نــکن،
زمـان تشیــع و تـدفینــم گــریــه نــکن،
زمــان خــوانــدن وصیـــت نــامـه ام گــریــه نــکن؛
فقـط زمـانی گـریــه کـن کـه مــردان مـا غیــرت را فـرامــوش می کننـد و زنـــان مــا عفـت را
*شهیـد سعیـد زقـاقـی*
------------------------------------------
گروهی مرگ را در آغوش گرفتند و شهید شدند؛
و ما را مرگ در بر گرفت و مردیم